یکی از مسائل و شبهاتی که بهطور معمول در مورد هدایت و ضلالت انسان مطرح میشود، این است که انسان در هدایت و سرنوشت خود هیچگونه اختیار و نقشی ندارد و خداوند متعال هرکس را بخواهد هدایت یا گمراه میکند. این شبهه که از ظاهر آیاتی از قرآن استفاده شده است، با قرائنی در خود این آیات و نیز آیات دیگری که از زاویه عوامل انسانشناختی به مفهوم هدایت و ضلالت توجه کردهاند، قابل دفع است. بر این اساس، هدف مقاله حاضر، تبیین عوامل انسانشناختی هدایت و ضلالت بهمنظور پاسخ به این شبهه که خداوند انسان را در مسیر هدایت و گمراهی مجبور کرده، خواهد بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی بر پایه آثار مرتبط با هدف مقاله است. طبق آیات قرآن، ایمان، رضایت خداوند، جهاد و توبه از عوامل انسانشناختی هدایت و کفر، ظلم، فسق و دروغ بهعنوان عوامل انسانشناختی ضلالتند. بر اساس این نوع آیات، با آنکه عوامل دیگری نظیر اراده خداوند در هدایت و ضلالت انسان دخالت دارند، ولی تحقق نهایی این دو امر، در گرو اراده خود اوست. بر این اساس، انسان از ابتدا با اختیار خودش، یکی از عوامل هدایت یا گمراهی مثل ایمان یا کفر را برمیگزیند و آنگاه، بقیه مراتب هدایت و گمراهیاش، متأثر از همان عوامل، تحقق مییابد. بنابراین، هدایت و ضلالت نهایی انسان، متأثر از اراده خود اوست و نقش عوامل دیگر مثل اراده خداوند، بهمعنای زمینهچینی برای هدایت و ضلالت انسان است.